بابام رو دیدم که با یه کاغذ داشت میرفت بیرون …
بهش گفتم کجا میری ؟ گفت :
یه یارویی ماشینش رو پارک کرده جلو در خونه میخوام براش یاداشت بنویسم !
بعد چند دقیقه برگشته میگم چی نوشتی ؟ تندی که نکردی ؟
میگه : نه کاغذ رو سفید گذاشتم که بدونه میتونستم بهش چیزی بگم،
ولی نگفتم شاید اصلاح بشه . . .